قلم کنار تو افتاده لیقه خشک شده


حرف `ع ش ق` به خط عتیقه خشک شده

دوباره زخم تو گل کرده `دوم` ماه است


زمان به روی `دو و ده دقیقه` خشک شده

کناره پنجره ای، ماه می وزد ... داری


به سمت کوچه نگاه عمیق خشک شده

از آن قرار برای تو این فقط مانده است:


گلی که بر سر جیب جلیقه خشک شده

...هجوم خاطره ها ... چشمهای تو بسته اند


و دستهای تو روی شقیقه خشک شده

برای `عشق` تو سر مشق تازه می خواهی


قلم کنار تو افتاده لیقه خشک شده